خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و ادب: ضرورت آسیبشناسی نگاههای جدید در ادبیات جنگ و نیز بررسی گرایشهای نویسندگان جوان و نوقلم در این حوزه به خلق آثار جدید دفاع مقدسی، موضوعی است که قرار است با حضور برخی نویسندگان و منتقدان حوزه ادبیات دفاع مقدس در خبرگزاری مهر به نقد و بررسی گذاشته شود. بخشهای اول و دوم نشست «ادبیات دفاع مقدس؛ نوآوری یا سیاهنمایی» با حضور ابراهیم زاهدی مطلق و شهریار عباسی از نظرتان گذشت و در ادامه بخش سوم و پایانی این بحث تقدیم حضور میشود.
بحث آخر ما رسید به اینجا که نویسندههای جوان خیلی جرات نمیکنند وارد نوشتن به این حوزه شوند. این روزها نویسندههای جدی هم خیلی کاری نمیکنند و همین شد که من به آن میگویم دگردیسی. علت این موضوع چیست؟
زاهدی مطلق: قبل از این باید نکتهای را بگویم. در داستان هم به نوعی به معضل شعر گرفتاریم. شما برنامه شعرخوانی نزد مقام معظم رهبری را ببینید که چقدر مفید و مبتنی بر نیاز جامعه شعری است. مشکل اصلی شعر ما نبودن همین نوع جلسات است که ایشان به روشنی آن را دیدهاند و همه ساله آنرا راه انداختهاند. در داستان هم مساله از همین جنس است و مسیر چیز دیگری غیر از اینی است که میبینیم. مشکل خوش آمد و یا نیامد فلان مدیر یا مسئول نیست، این راه ما نیست.
نویسندهای که جرات نمیکند، اصلا این راه را اشتباه آمده است، اصل نویسندگی همین جرات است. نویسنده باید بنویسد شاید چاپ نشود، اما او باید بنویسد.
آدم از خودش که نمیترسد، باید بنویسد و در نهایت از برخی دیگر نظر بخواهد. بعد اگر منظور درآمد است که مگر آنهایی که مینویسند و منتشر میکنند چقدر درآمد دارند که این فرد داشته باشد یا نداشته باشد.
در مورد دیگر نویسندگان هم دگردیسی طبیعی است. آدمهایی در جنگ بودند که حالا جنس دیگری شدهاند. من به چشم خودم در جبهه آدمی را دیدهام که به پای خودش گلوله زد که منتقلش کنند عقب. آدمهایی را دیدهام که ترسیدند. این عجیب نیست. من جانبازی را در جنگ دیدم که بعد از جنگ اصلا ضدانقلاب شد. این چیزها هست. چرا ما میخواهیم نویسنده عوض نشود.
این مشکل جنگ نیست و مشکل ادبیات جنگ هم نیست. جنگ امکانی است مثل دریا که خدا در اختیار نویسندگان ما قرار داده است اما هر کسی به اندازهاش از آن بهره میبرد.
* و به عنوان حسن ختام بحث، پس انگار اعمال نوعی نگاه حکومتی و مدیریتی است که گویا برای ادبیات جنگ مشکل آفرین شده است.
عباسی: من از نوشتن درآمدی ندارم، ولی خودم را مدیون آدمهایی میدانم که شهید شدند و من با نوشتن درباره آنها نان میخورم. من نسبت به کشورم غرور دارم و آن را هم مغرورانه مینویسم و به نسل بعد منتقل میکنم. من این شانس را داشتم که جنگ را ببینم. جنگ و آدمهای آن به هر صورت قابل احترام هستند حتی سرسختترین منتقدان نظام در رسانههای خارجی هم از آنها با احترام یاد میکنند.
من معتقدم خود خدا، جنگ و فرهنگ آن را حفظ کرده و میکند، ولی گاهی انگار ما میخواهیم جای خدا بنشینیم و به جای او تصمیم بگیریم. چطور است که ما باید حفظ کنیم و نه او؟
بیشترین آسیب را به ادبیات جنگ کسانی زدند که از آن بد دفاع کردند. کسانی که دفتر و دستک گذاشتند و میلیاردها تومان پول خرج تدوین کتابهایی برای بیان آنچه فکر میکنند درست است، کردند ولی بعدش مجبور شدند خمیرشان کنند. این دسته افراد هستند که ضربه زدند و نه نویسندهها.
نویسنده اگر یک داستان خوب هم نوشته باشد کافی است. دیگر چه انتظاری داریم. شما احمد محمود را ببینید چطور جرات کرده در دل جنگ درباره آن چنین رمانی بنویسد.
نویسنده حتی اگر یک داستان خوب هم دارد باید تجلیل شود و دفاع از او لازم است. چرا باید او را شماتت کنیم که دیگر چرا نمینویسی. ای نامرد! ای برگشته و ....
دفاع بد این سالها از جنگ باعث شد که نسل جوان تا حدی از این موضوع برگردند.
ما مساله زندگی مادی نویسندگان را فراموش کردهایم. در حالیکه اگر به این مساله توجه شود نویسندگان ما از نظر مالی هم دستشان بازتر میشود، بازار نشر میچرخد و چراغ این راسته روشن میماند و همه از آن استفاده میکنند.
یادمان باشد این مولانا و شعر و اندیشه اوست که زبان فارسی را حفظ کرد؛ نه اینکه ما او را حفظ کرده باشیم. جنگ هم همین است. اوست که ما را حفظ میکند. نباید از آن دفاع منفی کرد.
خیلی حرفها را آخر نمیشود گفت. شما همین کتاب «کافه پیانو» را نگاه کنید. این شده پرفروشترین کتاب سالهای اخیر ما. به نظر من یک فحشنامه است. این کتاب پر است از کلمات رکیکی که آبروی زبان فارسی و فرهنگی فارسی را برده است. اگر این کتاب ترجمه شود، آیا ما میتوانیم از خودمان دفاع کنیم که روابطمان اینگونه است؟ حالا شما نگاه کنید این کتاب به راحتی مجوز میگیرد و منتشر میشود، ولی اگر نویسنده کتابی در حوزه جنگ به جای «شهید» بنویسد «کشته» همه با همه نیروشان میخواهند که کتاب منتشر نشود.
ممیزی در رابطه با آثار جنگ بیشتر از همه آثار دیگر صورت میپذیرد و البته این از روی خیرخواهی است، ولی به نظر من دوستی خاله خرسه است.
شما به حوزههای دیگر نگاه کنید. آیا این طوری است؟ آیا جلوی فحاشیهای سایر هنرمندان و حتی ورزشکاران هم گرفته میشود؟ من اگر وسط خیابان کریمخان یک هفته بایستم با کتابهایم کسی حتی میآید بگوید سلام که حالا این را هم یدک بکشم که دارم بر خلاف مصالح عمومی صحبت میکنم؟
.................................
گفتگو از حمید نورشمسی
نظر شما